اصلاح، تصحیح، غلط گیری، تادیب سایر معانی: لغزش گیری، لغزش یابی، راستانش، راستا سازی، مواخذه، ادب کردن، بهسازی، بهکرد، بهبود بخشی، ویرایش، ویراستاری [عمران و معماری] تصحیح - تعدیل - اصلاحیه [ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمه، حق بیمه، پول بیمه سایر معانی: بیمه نامه (نام کامل آن: an insurance policy)، حق بیمه (نام کامل آن: insurance premium)، مبلغ بیمه، خسارت، بیمه گری، بیمه گزاری [بهداشت] بیمه - پول بیمه [ح ...
جبران، غرامت، عوض، خسارت، رفع خسارت، غرامت پرداختن، عوض دادن سایر معانی: تاوان، (مبلغ) خسارات، سزا، شیان، پاداش، تاوان دادن یا پرداختن، خسارت دادن، جبران کردن، شیاناندن، شیانیدن، توزیدن، پاد ...