[زمین شناسی] میاندر بریده بریده کانال میاندر که در یک شیب تند در دره باریک جاری می شوند. این سیماها یا در زمانی که منطقه ای دچار برپایی شود و یا زمانی که سطح مبنا پایین افتد، تشکیل می شوند. ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(verb transitive) قلم زدن، کنده کاری کردن در، حکاکی کردن، گراورکردن، نقش کردن، منقوش کردن
ویژگی برگی که حاشیۀ آن بریدگیهای عمیق و نامنظم داشته باشد [زیستشناسی - علوم گیاهی]
واژههای مصوب فرهنگستان