1- پیش رفتن، جلو رفتن، ترقی کردن 2- تبدیل به شکل یا شی بخصوصی کردن 3- پروراندن 4- (دانش یا مهارت) کسب کردن 5-تحریک کردن، انگیزاندن 6- (خودمانی) ورزش شدید کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمام سازههایی که برای مهار حریق آماده و به کار گرفته میشود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
1. خلق موسیقی در هنگام اجرا 2. هرگونه گفتار یا حرکت و بازی خارج از فیلمنامه درهنگام فیلمبرداری [سینما و تلویزیون]
نوعی افزودنی غذایی که باعث بهبود بافت و رنگ نان و تعویق بیاتی آن میشود [علوم و فنّاوری غذا]
نوعی سامانۀ پخش تلویزیونی که بدون نیاز به الزامات تلویزیون وضوحبالا باعث بهبود وضوح تصویر میشود [سینما و تلویزیون]