[سینما] سبک امپرسیونیستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارای ایما و اشاره، تلمیحی، تلویحی، تلمیح آمیز، اشاره ای، اشارتی، اشاره دار، اشاره کننده، کنایه دار، رمزی، وابسته به ایما و اشاره، تلمیحآمیز the poetry of hafez is allusive شعر حافظ کنایی اس ...
متخصص مد، آرایشگر، سبک دار، قاضی سلیقه سایر معانی: (نویسنده یا نقاش و غیره) دارای سبک مشخص، صاحب سبک، سبکی، از نظر سبک ادبی، خوش سلیقه [نساجی] مد پرست - مد ساز - مدیست