طرار، وانمود کننده، دغل باز سایر معانی: impostor دغل باز، غاصب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیاد (به ویژه کسی که خود را به جای شخص دیگری جا می زند)، دغلکار
شارلاتان، ادم حقه باز، حقه بازی کردن سایر معانی: (در اصل) کسی که در جاهای عمومی روی صندلی یا سکو می ایستاد و داروهای قلابی خود را تبلیغ می کرد، دغل کار، وانمودگر، حقه باز
ژستو، وانمود کن، پرسش دشوار، قیافه گیر سایر معانی: رجوع شود به: poseur، (پرسش یا مسئله) حیرت انگیز، بهت انگیز، poseur وانمود کن