بارامی، با خون سردی، بطور تشویش ناپذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملایم سایر معانی: به طور خفیف، به طور مختصر، کم، کمی، با ملایمت، به طور آرام، با متانت، بنرمی، بطور ملایم، بملایمت