[ریاضیات] رده ی ایده آل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[پلیمر] کوپلیمر ایده آل
[برق و الکترونیک] بلور ایده آل
[برق و الکترونیک] عایق ایده آل
[ریاضیات] عناصر مثالی
[شیمی] گاز ایده آل [ریاضیات] گاز کامل
[آمار] متریک آرمانی
[عمران و معماری] خمیری ایده آل
[برق و الکترونیک] شکل موج نمونه برداری ایده آل
[ریاضیات] اندازه ی بحرانی
معنویت، اندیشه گرایی سایر معانی: مینوش، مینویی بودن، پندار وارگی، آرمان وارگی
به طور دلخواه، دلپسندانه، به طور ایده آل، به طور آرمانی، در وضع مطلوب، مطابق ارزو یا کمال مطلوب، بطور کامل، فکرا quot;