تصادف و فرار [حملونقل درونشهری - جادهای] عدم توقف رانندهای که باعث تصادف شده و بدون اطلاع دادن به پلیس یا مالک خودروِ صدمهدیده، صحنۀ تصادف را ترک کرده است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تصادف و فرار [علوم نظامی] عدم توقف رانندهای که باعث تصادف شده و بدون اطلاع دادن به پلیس یا مالک خودروِ صدمهدیده، صحنۀ تصادف را ترک کرده است ...
تصادف و گریز [حملونقل درونشهری - جادهای] ترک صحنه تصادف توسط راننده بدون اطلاع دادن به راننده خودرو صدمهدیده یا پلیس ...
(عامیانه) مجذوب یکدیگر شدن، با هم اخت شدن، از هم خوش آمدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(فهرست اشخاص یا چیزهایی که باید مورد مخالفت یا از بین رفتن قرار بگیرند) فهرست قربانیان، فهرست ضربه
آدمکش مزدور، آدم کش حرفه ای
[کامپیوتر] چاپگری که در آن کاغذ و یا مکانیزم چاپ در حالت ثابتی هستند به نحوی که شروع و توقفی مورد نیاز نمی باشد.
1- ضربه ی متقابل زدن 2- مورد نکوهش قرار دادن، انتقاد کردن، کوبیدن (دشمنان)
(خودمانی) خود را به زمین افکندن (مثلا برای احتراز از تیر خوردن)، (روی زمین) ولو شدن
(خودمانی) به بستر رفتن، به رختخواب رفتن
1- سرمقاله ی روزنامه ها را بخود اختصاص دادن 2- ورد زبان ها شدن، موضوع داغ روز شدن
[سینما] چراغها روشن !