باجراه، جاده عوارض دار، جاده مشمول عوارض [عمران و معماری] جاده عوارضی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسیر عمدۀ تبادل اطلاعات میان سامانههای مختلف، معمولا در اینترنت، با سرعت بالا [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
واژههای مصوب فرهنگستان
محل تلاقی مسیر راهآهن با جادۀ همتراز آن [حملونقل ریلی]
دفتر پُستی مستقر در وسایل نقلیۀ جادهای در یک مسیر که عملیات تجزیه و آمادهسازی و ارسال و برداشت پُستی مرسولات سپردهشده به پُست در آنجا انجام میشود و در طول مسیر، کار ت ...
نوعی شبکۀ رادیویی که ازطریق آن شرایط تردد در بزرگراهها همزمان با پخش برنامۀ عادی رادیو به رانندگان اعلام میشود [حملونقل درونشهری - جادهای] ...