غایب، پنهان، مخفی، پنهانی، مستور، مکنون سایر معانی: نهان، اسم مفعول فعل: hide، نهفته، پوشیده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] دوربین پنهانی
[سینما] روش پنهان کردن مطلب
[کامپیوتر] رمزهای مخفی، کدهای پنهان .
[حقوق] غیب مخفی
[کامپیوتر] فایل مخفی، فایل پنهان .
[خاک شناسی] آسیب پنهانی
[کامپیوتر] حذف خط پنهان . [زمین شناسی] فرآیند حذف نمایش گرافیکی، پارهخطهایی که پروژکشن دو بعدی یک عارضه سه بعدی از نظر پنهان میمانند.
[سینما] میکروفن مخفی
[کامپیوتر] اشیاء پنهان .
متغیر پنهان [فیزیک] هر پارامتر فرضی آزاد دسترسناپذیری که با وارد کردن آنها در نظریۀ کوانتومی ماهیت غیرتعینی این نظریه متعین میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
زنان گمنام [مطالعات زنان] زنانی که زندگی و نیز کار و مبارزۀ آنها در آثار تاریخی و پژوهشی نیامده است