قهرمان پرستی سایر معانی: قهرمان دوستی، قهرمان پرستی ستایش مردان برجسته جهان، گردپرستی، دلیرپرستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هرود اگریپا، هیرودیس اگریپا (پادشاه یهودیه و نوه ی هرود کبیر)
هرودیاس (زن هرود انتی پاس و مادر سالومه)
هرودوت (مورخ یونانی و ملقب به: پدر تاریخ father of history)
عصرگردان، عصرنیم خدایان
(شعر انگلیسی) دو بیت شعر هم قافیه که هر یک دارای پنج پایه یا ده هجا است و وزن آن آیامبیک iambic می باشد، شعر دو بیتی حماسی پنج هجایی
شعر رزمی، شعر حماسی سایر معانی: (شعر انگلیسی) شعر حماسی (مرکب از بیت های ده هجایی آیامبیک iambic)
درگروه گردان ونیم خدایان دراوردن
شیرزن، زنی که قهرمان داستان باشد سایر معانی: (مونث) قهرمان
تبدیل به قهرمان کردن، مثل قهرمان رفتار کردن با، خود را پهلوان وانمود کردن، قهرمان وپهلوان وانمودکردن، قهرمان وپهلوان شدن
[زمین شناسی] سنگ نیمه عمیق متشکل از بلورهای درشت کروی فلدسپار قلیایی در خمیره ای از رشته های لابرادوریت و آکمیت با آناکلایم درون شبکه ای؛ این سنگ احتمالا محصول دگرسانی tinguaite تینگوایت است ...
عالم اسفل، دوزخ، رودخانهء افسانهای در عالم اسفل سایر معانی: (اساطیر یونان و روم)، رودخانه ی آکرون در عاسم اسفل (که پیرمردی به نام کارون charon مردگان را با قایق از آن رد می کند)، رودخانه ء ا ...