[عمران و معماری] مته حلزونی [زمین شناسی] مته حلزونی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سحابی پیچک [نجوم] نزدیکترین سحابی سیارهنما که در صورت فلکی دلو قرار دارد |||متـ . سحابی آفتابگردان Sunflower Nebula
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] ثبات مارپیچ ثباتی که از پویش مارپیچی استفاده می کند.
[برق و الکترونیک] موجبر مارپیچ موجبری که از دورهای نزدیک به هم سیم عایق دار مسی، که پوشش آن تلف کننده است ،تشکیل شده است .
پیچۀ مخروطی [ریاضی] پیچهای که بر روی مخروط واقع باشد
[ریاضیات] پیچ استوانه ای
مارپیچ دوگانه [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] مارپیچی که در آن بازهای چهارگانه دورشته دِنا با پیوندهای هیدروژنی به هم پیوستهاند |||متـ . مارپیچ واتسون ـ کریک Wats ...
[شیمی] مارپیچ دوگانه [ریاضیات] مارپیچ مضاعف
[برق و الکترونیک] آنتن مارپیچ نوعی تابشگر مارپیچی که با زاویه ی عمود به یک دیسک بازتابنده ی فلزی یا مشبک فلزی متصل می شود و در عین حال نسبت به آن عایق است. این آنتن امواج با قطبش دایره ای تو ...
[ریاضیات] پای مارپیچ
[شیمی] مارپیچ راستگرد [ریاضیات] مارپیچ راست دست
[نساجی] فرم به هم تاب خورده سه تایی زنجیر مولکولی پشم - مارپیچ سه تایی زنجیرهای پلیمری پشم