فریبدهندۀ فعال [رمزشناسی] فریبدهندهای که قرارداد درحالاجرا را بهمنظور فریبکاری به هم میزند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
آمفی تئاتر، عرصه ی کارزار، میدان نبرد، صحنه، (در سالن تئاتر) بالکن فوقانی، (در دانشکده های پزشکی و بیمارستان ها) سالن کنفرانس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صحنه، عرصه، میدان، آوردگاه، گود، فراخنا، استادیوم، رزمگاه، (در اصل) میدان بی تاق آمفی تئاترهای روم کهن که نمایش های ورزشی و نبردهای گلادیاتوری در آن انجام می شد، (امریکا) سالن تئاتر که صحنه ...
[برق و الکترونیک] سیم کاذب سیم مخصوصی برای اعمال برق به گیرنده رادیو یا تلویزوین در شرایطی که پوشش محافظ آن به منظور تعمیر از جای خود برداشته شده است و سیستم محافظ برق از مدار خارج شده است.
حیله بازی، تقلب
[نساجی] منطقه حرارتی منحنی تماسی
[نساجی] گرمکن تماسی [پلیمر] گرمکن تماسی
تئاتر رستورانی (محلی که در آن مشتریان طی شام یا بعد از آن نمایش تماشا می کنند)
[نساجی] منطقه حرارتی اولیه
[عمران و معماری] پیش گرم کن مشبک
تئاتر چریکی (که در آن هواداران دسته ی بخصوصی با لودگی و شعار دادن و با ارائه ی نمایش کوتاه و طنز آمیز جلسه ی مخالفان خود را به هم می زنند)
[نساجی] گرم کن مادون قرمز - خشک کن اشعه مادون قرمز