فروشنده دوره گرد وجار زن سایر معانی: دستفروش (که کالای خود را با جار زدن عرضه می دارد)، فروشنده ی دوره گرد، طواف، پیله ور، (کسی که با باز یا شاهین به شکار می رود) قوشباز، شاهین باز، بازپران ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوره گرد، دستفروش، ادم مزدور، ادم پست و خسیس، چک و چانه زدن سایر معانی: (دکاندار یا سوداگر) چانه زن، گرانفروش، مغبون کننده، دستفروشی کردن، طوافی کردن، (در فروش و تبلیغ برای کالا) دغلکاری کرد ...
دلال، تاجر، بازرگان، فروشنده سایر معانی: (معمولا پسوند) فروشنده، - چی، - فروش [fishmonger یا scandalmonger]، فروختن