استدلالی، منطقی، جدلی سایر معانی: اهل بحث و جدل، وابسته به بحث و جدل، استدلالی (argumentive هم می گویند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهل جدل، جدلی سایر معانی: جر و بحث، جدل، پادستهش، مجادله، ستیز، ستیهش، اهل جر و بحث، مجادله گرای، جدل دوست، ستیز دوست، دعوایی، ستیهشی، بحث انگیز (polemical هم می گویند)، بحک، بحک وجدل ...