(هر پرنده ای که آشیان آویزان می سازد) پرنده ی آشیان آویز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویز [حملونقل درونشهری - جادهای] قطعهای که اتاقک یا صندلی یا سایر افزارههای حمل مسافر را به بافۀ کِشنده/ کابل کِشنده متصل میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
روش قطرهآویز [زیستشناسی - میکربشناسی] روشی عینی و مستقیم برای مشاهدۀ تحرک ریزاندامگانها در محیط مایع
[زمین شناسی] یخرود معلق قطعه ی یخی عموما کوچکی که از سطح طاقچه مانند دامنه کوه در بالای صخره یا هر قسمت پرشیب دیگر پیش آمده است، به گونه ای که احتمال شکست ناگهانی آن و در نتیجه ریزش بهمن وجو ...
[کامپیوتر] ممانعت از تعلیق .
[نفت] میل آویز
فرادیواره [ژئوفیزیک] بخش زبرین گسل
[عمران و معماری] کمربالا [زمین شناسی] توده سنگی روی یک ساختار زمین شناسی مثل کانسار یا گسل [معدن] کمربالا (عمومی) - کمربالا (زمین شناسی عمومی) [نفت] کمر بالا [زمین شناسی] کمر بالا قطعه بالای ...
دژخیم، مامور اعدام، دار زن سایر معانی: به دار زننده، ماءمور به دار زدن، ماءمور اعدام
(برچسب یا کارتی که به کالا الصاق شده و به خریدار اطلاعات لازم را می دهد) کارت آویخته
بندر هان جو، هانگ ژو (در چین)
استحکام زنجیر بستگی به استحکام ضعیف ترین بند آن دارد، نکات ضعف هرچیز نشانگر میزان قدرت آن هستند، لباس اضافی (برای عوض کردن)