هشیار بودن، مواظب بودن، غفلت نکردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باند نگهبان [سینما] باند محافظ [کامپیوتر] باند نگهبان [برق و الکترونیک] باند محافظ - نوار محافظ حلقه هایی از ماده ی نیمه رسانای خالص در اطراف ترانزیستورهای یک مدار مجتمع که برای مجزاسازی آنه ...
(در برخی پستانداران) موی حفاظ (هر یک از موهای زبری که از پشم و خز حیوان بلندتر بوده و پوست را از گزند حفظ می کنند)
ریل نگهبان [حملونقل ریلی] ریلی اضافی که برای هدایت لبۀ چرخ قطار در مسیر، درست در سمت داخل ریل اصلی و در محل سوزنها و قوسها نصب میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] پوشش محافظ
ناوپناه، ناو نگهبان
[برق و الکترونیک] سیم محافظ
(نشانه های اشرافی) تمام رخ (در مقابل نیم رخ)
بااحتیاط، محتاطانه، باسنجش
[حقوق] قیم منصوب دادگاه جهت نمایندگی محجور در دعوی
قیم بعلت پرورش پدروپس ازمرگ اومادرتاهنگامی که صغیربزرگ شود
[ریاضیات] رقم محافظ