بزرگسال، بالغ، بزرگ، کبیر، به حد رشد رسیده، با وقار سایر معانی: وابسته به بزرگسالان، به سن قانونی رسیده، گیاه یا حیوانی که به کمال رسیده است، گیاه یا حیوان بزرگسال (بالغ) [بهداشت] بالغ - بزر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی