[ریاضیات] جبر گروهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] طرح پاداش دسته جمعی
[ریاضیات] طرح پاداش دسته جمعی
[ریاضیات] محدودیت گروهی
[آمار] طرح گروهی تقسیم پذیر
[سینما] فیدر گروه
[نساجی] قفسه
[عمران و معماری] ایندکس گروه
[ریاضیات] ایزومورفیسم گروه ها
سرپرست گروه [گردشگری و جهانگردی] در برنامههای گردشگری ویژۀ آموزش زبان، شخصی که برطبق قرارداد برای همراهی و نظارت بر گروهی خاص، بهویژه کودکان و نوجوانان، تعیین میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پزشکی گروهی، گروه پزشکان (مرکب از ویژه گران رشته های گوناگون)
[ریاضیات] گروه خودریختی ها