زِبره [مهندسی بسپار - تایر] ذرات مواد سخت ازجمله کوارتز و چدن و فولاد سختشده که شکل هندسی ندارند و برای تمیزکاری سطوح قطعات به روش زبرهپاشی به کار میروند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
استحکام، ثبات، سنگ ریزه، شن، ریگ، ماسه سنگ، ازردن، اسیاب کردن سایر معانی: انواع ماسه سنگ (که به خاطر سختی ذراتش به عنوان تیزگر و سنگ آسیاب و غیره کاربرد دارد)، (در اثر سایش) صدای خش خش کردن، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زِبرهزنی [خوردگی] یکی از روشهای تمیزکاری قطعات ازطریق پاشیدن زِبره با فشار بر روی قطعات|||متـ . زِبرهپاشی
[عمران و معماری] شن پاشی [زمین شناسی] شن پاشی
[آب و خاک] مخزن ته نشستی
سنگ ریگی دان دان، سنگ سیاه زبر [کوه نوردی] درشت ماسه سنگ
عمران : شن پخش کن [عمران و معماری] شن پخش کن [زمین شناسی] شن پخش کن
شنپاشی [حملونقل درونشهری - جادهای] پاشیدن ریزدانههای دارای قطر کمتر از 75/4 میلیمتر بر روی سطح راه
خمیر سنباده
[نساجی] پشم ناخالص - پشمی که دارای مواد خارجی مثل شن و خاشاک است
[ریاضیات] میدان بی عیبی
ذرت پوست کنده با دانه های متحد الشکل