برخورد، سلام، خوشامد، درود، خوش آمد، تبریک، تهنیت، احترام، تبریکات، خوش باش، سلام کننده سایر معانی: سلام و تعارف، خوش آمدگویی، پیشواز، (اغلب جمع) سلام رسانی، احترامات، احترام کننده، در جمع ت ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان سر، تکان دادن سر بعلامت توافق، سرتکان دادن، با سر اشاره کردن سایر معانی: (به نشان رضایت یا سلام یا امر یا دعوت و غیره) سرتکان دادن، سرجنباندن، چرت زدن، (از شدت خواب) سرخم کردن، پینکی زد ...
پذیرش، قبول، برخورد، پذیرایی، مهمانی، دریافت سایر معانی: ضیافت، (رادیو و تلویزیون) دریافت صدا یا تصویر، گرفتن، صداگیری، تصویرگیری، وصول، قبولی، استقبال [برق و الکترونیک] دریافت ...
لکه، بوس و کنار، کثافت، بوسیدن و عشقبازی کردن سایر معانی: رجوع شود به: smutch، (خودمانی)، ماچ، بوس، ماچ کردن، بوس کردن