کبود، نا امید، بی رنگ، پیر، کهنه، باستانی، خاکستری، سفید، سفید مایل بخاکستری، سفید شونده، رو به سفیدی رونده، بد بخت سایر معانی: رنگ خاکستری، دیز، دیزه، (موی سر) سفید، جوگندمی، تیره و تار، غم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] معیار گرِی و ویلیامز
[خاک شناسی] خاک بیابانی خاکستری
رجوع شود به: eminence grise
[نساجی] پارچه خام - متقال - پارچه بافته شده از نخ های رنگ نشده
[برق و الکترونیک] خط خاکستری نواری در اطراف زمین که در آن روشنایی و تاریکی از هم جدا می شوند و نشانه گذار از روز به شب است .
بازار کبود (که معاملات آن از طریق شبکه ی معمولی توزیع انجام نمی شود و بیشتر با کالاهای وارداتی سر و کار دارد - با: market black فرق دارد) [کامپیوتر] بازار سیاه
[زمین شناسی] تورب خاکستری
[زمین شناسی] تصاویر گام خاکستری
(جانورشناسی) انواع سنجاب های درشت خاکستری رنگ (از جنس sciurus - بومی ایالات متحده)
[زمین شناسی] خاکهای تراس خاکستری
[نساجی] نخ خام