لافزن، خود ستا، گزافه گو، رجز خوان، خود ستا، متظاهر سایر معانی: آدم لافزن، چاخان، قمپزو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تازه کار، ژامبون، گوشت ران خوک، گوشت ران، ران خوک نمک زده، ران و کفل، ژانبون، مقلد بی ذوق وبی مزه، بطور اغراق امیزی عمل کردن سایر معانی: (امریکا - عامیانه) بازیگر ناشی، هنرمند بد (که در اجرا ...