ثروت باد اورده، میوه باد انداخته سایر معانی: (به ویژه میوه ی افتاده ازدرخت) باد افکنده، پا درختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
1. یاختههایی غیرعصبی با منشأ برونپوستی که بخشی از ساختار رویۀ دستگاه عصبی مرکزی را تشکیل میدهد|||2. هر بافتی که متشکل از این یاختههاست [علوم پایۀ پزشکی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان