جن، مایه ترس ووحشت، لو لو سایر معانی: لولو، مایه ترس ووحشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیطان، دیو، روح پلید، جنی، اهریمن، عفریت سایر معانی: روح خبیث، لبنگ، ابلیس، آدم خبیث، دیو سرشت، آدم شیطان صفت، ابلیس مانند، اهریمنی، شیطانی، آدم ماهر، آدم زبردست، خوره ی کاری، افسانه یونان خ ...
موجود وهمی سایر معانی: گرملین (موجود جن مانند خیالی و کوچکی که به شوخی گفته می شود باعث خراب شدن هواپیماها و به هم خوردن کارهاست)، موجود وهمی مثل جن و پری
پری، ادم بازیگوش و خطرناک، پریزادی که در ماهتاب میرقصد سایر معانی: pixy پری، مج، بچه شیطان