تیرگی، تاریکی، افسردگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوعی سرود وموسیقی جاز، افسردگی و حزن و اندوه سایر معانی: افسردگی وحزن واندوه، نوعی سرود وموسیقی جاز
افسردگی سایر معانی: پکری [خاک شناسی] زباله دان
بدبینی، صفت بد، بدی مطلق، فلسفه بدبینی سایر معانی: بدبینی (در برابر: خوش بینی optimism)، (فلسفه) پیروی از آیین بدبینی
بد بختی