[نساجی] نوعی نقشه چهارخانه پارچه کت و شلواری ( که از ترکیب بافت و رنگ بوجود می آید )
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسم خاص مونث
اوئن گلنداور (سردار ایالت ولز در انگلیس که بر هانری چهارم شورید)
اسم خاص مذکر
تنهایی سایر معانی: یکتایی، یگانگی، تکی، وحدت، انفراد، سادگی، بی تزویری
تنگه، دره عمیق و باریک، دره باریک و تنگ، دربند سایر معانی: (دره ی دراز و باریک که دو طرف آن صخره های بلند است) تنگ دره، تنگ، تکاب، آبکند [عمران و معماری] دره عمیق - دره تنگ - گلوگاه - تنگ - ...
تجرد، امتناع از ازدواج، بی شوهری، بی زنی سایر معانی: عزبی، عزوبت
عفت، نجابت، پاکدامنی، عفت وعصمت، سادگی سایر معانی: پرهیزکاری، پارسایی، عصمت، تجرد، پرهیز از مقاربت جنسی (به خاطر ملاحظات مذهبی)
بخاری، کانون، اجاق، اتشگاه سایر معانی: شومینه، بخاری دیواری، منقل [عمران و معماری] بخاری دیواری - اجاق
ثبات قدم، وفاداری، سرسپردگی، وظیفه شناسی، صداقت سایر معانی: باوفایی، اخلاص
جدایی، مجزایی
گودی، جلگه، شیار، دره، وادی، میانکوه سایر معانی: بازه [عمران و معماری] دره - نقطه مینیمم - آبروی کنار سقف - آبروی لب بام - محل اتصال دو سطح بام - آبروی مشترک بین دو شیب بام [زمین شناسی] دره ...