1- کناره گیری کردن (از عضویت)، ترک تحصیل کردن، 2- از دایره خارج شدن، نامعمول شدن، حذف تصادفی، از قلم افتادگی حذف تصادفی، ترک کننده (به ویژه ترک تحصیل کننده)، کسی که ترک تحصیل میکند [کامپیوتر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفویض کردن، دست کشیدن، مستعفی شدن، کناره گرفتن، استعفا دادن از سایر معانی: استعفا دادن، کناره گیری کردن، صرفنظر کردن، دست برداشتن، چشم پوشیدن، سپردن، واگذار کردن، (معمولا با: -self) رضایت دا ...
کم شدن سایر معانی: 1- پایین رفتن یا آمدن 2- (به تدریج) کاستن 3- استعفا دادن، کاهش، تغییر ولتاژ، وابسته به کاهنده ی ولتاژ، کم شونده، کم کردن ولتاژ جریان بوسیله ترانسفورماتور