جواب یا توضیح قانع کننده دادن، توجیه کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلمانی کردن، اصلاح کردن
(عامیانه) 1- (در سوار شدن بر اسب کسی را) کمک کردن 2- فرجه دادن، (در پیشرفت و غیره) یاری دادن
[ریاضیات] مثال بزنید
بخشیدن، فاش کردن سایر معانی: 1- اهدا کردن، دادن، 2- شوهر دادن 3- فاش کردن، آشکار کردن، افشای راز، خیانت، افشای غیر عمدی، جایزه یا جنس با تخفیف زیاد (برای جلب مشتری داده می شود)، سو استفاده ا ...
ضمانت دادن، کفالت دادن
[حقوق] تنفیذ کردن، قابل اجرا کردن، اعتبار بخشیدن، ترتیب اثر دادن
(به کسی یا چیزی) آزادی عمل دادن، اختیار دادن
احترامات یادرود مرا باو برسانید
خوب انرا شستشو بدهید، خوب انرا بشویید
نرابشوییدیا ب بکشید
انرا تکان دهید