اوج، قله، نوک، اعلی درجه، ذروه، منتها درجه، منتهی سایر معانی: چکاد، شخ، اوج (اوگ)، تارک، سر، ستیغ، وابسته به سران دولت ها، - سران [عمران و معماری] اوج - ستیغ [ریاضیات] تارک، قله، اوج، رأس [خ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(ندا، حاکی از شگفتی یا رفع دلواپسی و غیره) واه !، وای !، صدای سوت حاکی از حیرت یا تحسین
(امریکا - خودمانی - شاگرد) خرخوان، سخت کوش
اوج، قله، سمتالراس، بالاترین نقطه آسمان سایر معانی: برین گاه، (از ریشه ی عربی: سمت)، بالاترین نقطه اسمان [عمران و معماری] سمت الراس - اوج [برق و الکترونیک] اوج، اوج آسمان [زمین شناسی] سمت ال ...
1. دورترین نقطۀ مدار ماه یا ماهواره نسبت به مرکز زمین|||2. دورترین نقطۀ مسیر ظاهری حرکت سیاره به دور زمین در الگوی زمینمرکزی|||متـ . اوج 3 [نجوم] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
شخصی که مهارت زیادی در استفاده از فنّاوریهای نوین رایانهای دارد|||متـ . خورۀ رایانه [رایانه و فنّاوری اطلاعات]