دروازه [حملونقل هوایی] نقطۀ سوار شدن مسافران به هواپیما در فرودگاه
واژههای مصوب فرهنگستان
باب، مدخل، ورودیه، دریچه، دروازه، گیت، در بزرگ، دریجه سد، وسایل ورود سایر معانی: در حیاط، در ورودی منزل یا باغ، قاپو، (در فرودگاه) گیت، محل ورود و خروج از هواپیما به فرودگاه، (در سینما و نما ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] اتاقک دریچه، محفظه دریچه بخشی از کانال قدرت که دریچه در آن جای دارد
[برق و الکترونیک] مدار دریچه مداری که در صورت وجود پالس دریچه بندی ،سیگنال را می پذیرد و تقویت می کند و یا آن را عبور می دهد . - مدار گیت
[برق و الکترونیک] مدار معادل دریچه ای معیاری برای مشخص کردن پیچدگی نسبی مدارهای رقمی ؛ برابر با تعداد دریچه های مستقلی که باید به هم متصل شوند تا همان عملکرد مدار مورد بررسی را داشته باشند .
[عمران و معماری] نقب دریچه
[عمران و معماری] گیره دریچه
[عمران و معماری] سکوی مانور دریچه
[سینما] صفحه دریچه
شمارۀ دروازه [حملونقل هوایی] عدد مربوط به دروازهای خاص که به یک پرواز اختصاص یابد
[برق و الکترونیک] پالس دریچه ای پالسی که با راه اندازی یک مدار دریچه ای، موجب عبور سیگنال از آن می شود .
[برق و الکترونیک] تغذیه گیت