دگرکامی [زیستشناسی] لقاح کامههای نر و مادۀ افراد جمعیتی که ازلحاظ ژنی مشابه نیستند
واژههای مصوب فرهنگستان
دگرگُشنی [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] باروری مادگی یک گیاه با گردۀ گیاه دیگر
نامیزش [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] نوعی تولیدمثل غیرجنسی که در آن بذر ازطریق رشد و تکامل جنین حاصل از یک هستۀ تکلاد به وجود آید ...
ناهمکامی [زیستشناسی] تشکیل رویان بدون انجام لقاح
عروسی دوباره، دو زن گیری، دو شوهر گیری سایر معانی: زناشویی دوباره (پس از مرگ یا طلاق همسر اول)، تجدید فراش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درونهمسری [روانشناسی] ازدواج با فردی در داخل خاندان یا عشیره یا واحد اجتماعی
درون همسری، رسم ازدواج قبیلهای، وصلت با خودی سایر معانی: (زناشویی فقط با افراد خانواده یا قبیله ی خود) درون زامی، درون همسری (در برابر: برون زامی یا برون همسری exogamy) [بهداشت] درون آمیزی ...
برونهمسری [روانشناسی] ازدواج با فردی خارج از خاندان یا عشیره یا واحد اجتماعی
برونهمسری [علوم سلامت] ازدواج با فردی خارج از خاندان یا عشیره یا واحد اجتماعی
برون همسری، برون پیوندی، ازدواج با افراد خارج از قبیله سایر معانی: برون همسری (در برابر: درون همسری endogamy) [بهداشت] برون آمیزی - ازدواج برون تباری
ناجورکامی [زیستشناسی] تولیدمثل جنسی ازطریق ترکیب کامههایی که ازنظر شکل و اندازه متفاوتاند
جورکامی [زیستشناسی] تولیدمثل جنسی ازطریق ترکیب کامههایی که ازنظر شکل و اندازه همانندند