(ارتش) رشادت در عملیات رزمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیره سری، سر زندگی، شجاعت، دلیری، مردانگی، سلحشوری، جلوه سایر معانی: دلاوری، تهور، پر دلی، شهامت، کنداوری، جاه، شکوه، نما، جلال، شکوهمندی
خود سری، خیره سری سایر معانی: بی ترسی، بی باکی
چاپلوسی، خوش ایند، خود ستایی، خوشامد، خوش آمد، تملق سایر معانی: تعریف زیادی، مداهنه، لاوه، شفرا، آشمال، پلواس، موس موس
خود سری سایر معانی: بی باکی، دلیری، بی پروایی، تهور
تربیت، ادب
ملاحظه، نزاکت، کاردانی، سلیقه، درایت سایر معانی: مردم داری (مهارت در انجام کار یا گفتن سخن بموقع و بجا)، موقع شناسی، کیاست، فراست، تدبیر، ظرافت طبع، حساسیت (در امور هنری)، (در اصل) حس لامسه، ...
شجاعت، دلاوری، بهادری سایر معانی: valiancy بهادری، مردانگی
شجاعت، دلیری، اهمیت، دلاوری، ارزش شخصی و اجتماعی، ارزش مادی سایر معانی: رشادت، بی باکی، تهور، دلاوری (انگلیس: valour)