علوم مهندسى : ذوب [برق و الکترونیک] ذوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] نقطه ذوب [نساجی] نقطه ذوب
[برق و الکترونیک] زمان ذوب
همبند، رابط، وصل کننده، پیوستگر
انکار، رد، تکذیب، عدم پذیرش، حاشا سایر معانی: ناخستویی، واسرنگیدن، ارندان، پرده پوشی، ناپذیرایی، عاق سازی، دست رد (بر سینه ی کسی) زدن، پس زدن، روگردانی، رجوع شود به: self-denial [ریاضیات] ضد ...
غامض، مبهم، تیره، تار، ظلمانی، نامفهوم، گمنام، گمنام کردن، تاریک کردن، تیره کردن، مبهم کردن سایر معانی: تاریک، ظلمات، نا آشکار، نا هویدا، غیر قابل درک، کدر، گنگ، ناشناخته، ناشناس، غیر مشهور، ...