توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تدفینی، ترحیمی، وابسته به مراسم تشییع جنازه سایر معانی: خاک سپاری، سوگوارانه
مخروطهای تدفینی [باستانشناسی] مخروطهای سفالی توپُر به طول ده تا سی سانتیمتر که بهصورت افقی در سردر مقابر مصری قرار داده میشد و نام و عناوین متوفی بر قسمت تحتان ...
واژههای مصوب فرهنگستان
آیین آمرزش [باستانشناسی] مراسمی که بستگان متوفی با حضور روحانیان، ضمن تقدیم نثارها، برای شادی روح درگذشته در مقبرۀ وی به جای میآوردند ...
متون تدفینی [باستانشناسی] مجموعهای از نبشتههای مصری دربارۀ مرگ و زندگی پس از مرگ که از آنها، از اواخر پادشاهی کهن تا افول تمدن مصر، در تدفین و مناسک مربوط به آن استفاده می& ...
[زمین شناسی] هاگ قارچی گرده گیاهان معمولاٌ چند سلولی، غیر آوندی و هتروتروف (قارچ ها). چنین گرده هایی شامل انواع گسترده ای از تک سلولی های ساده تا اسکلروشیای چند سلولی می شود. گستره آنها از پ ...
معمارى : قارچ کش
پوشرنگ قارچکُش [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مادهای پوششی با افزودنیهای خاصی که مانع رشد قارچ بر سطح آن میشود ...
قارچکش [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] مادهای شیمیایی که از آن برای از بین بردن قارچها استفاده میشود
ماده دافع یا نابود کننده قارچ سایر معانی: قارچ کش [شیمی] قارچ کش [پلیمر] قارچ کش
[برق و الکترونیک] قارچ زدایی کاربرد پوششهای شیمیایی محافظ برای جلوگیری از رشد قارچ روی تجهیزات الکترونیکی مناطق گرمسیر و مرطوب .
[نساجی] قارچ