[آمار] قضیه حدیِ تابعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[خاک شناسی] ماده غذایی عامل
[حسابداری] سازمان کارکردی، سازمان بر اساس وظایف [صنعت] سازمان با ساختار وظیفه ای [ریاضیات] سازمان تخصصی
[کامپیوتر] کنترل عملیاتی اضافی
[کامپیوتر] مشخصه عملیاتی
طراحی کارکردی سامانه [رایانه و فنّاوری اطلاعات] 1. طراحی واحدهای کارکردی یک سامانه بهطوریکه محدود به جنبههای کارکردی آن باشد و نه جنبههای فیزیکی آن|||2. توصیف مشخصات ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[علوم دامی] صفت کُنِشی ؛ صفت مربوط به یک عمل فیزیولوژیک .
[کامپیوتر] واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
[صنعت] ساختار عملیاتی تقسیم کار پروژه - عبارتست از تجزیه سلسه مراتبی و سطح به سطح عملیات یک پروژه.
کارکردگرایی [باستانشناسی] نظریهای که بر پایۀ آن ساختارها و فرایندها و پدیدههای اجتماعی را باید براساس کارکرد آنها در کل جامعه تحلیل کرد ...
کارکردگرایی [جامعهشناسی] نظریهای که بر پایۀ آن ساختارها و فرایندها و پدیدههای اجتماعی را باید براساس کارکرد آنها در کل جامعه تحلیل کرد ...
(این گرایش: شکل و ساختمان هر چیز باید تابع نوع کار آن باشد) کاربرد گرایی، کارکرد گرایی، در طراحی عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد، اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه