سردی، انجماد، کمی تمایل در قوای جنسی سایر معانی: سردی، انجماد، کمی تمایل در قوای جنسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجرد، امتناع از ازدواج، بی شوهری، بی زنی سایر معانی: عزبی، عزوبت
سردی، خنکی
سردی، بسته شدگی