[نفت] حفاری باسقوط آزاد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] سیستم ریسندگی الیاف آزاد - ریسندگی چرخانه ای
[عمران و معماری] میدان آزاد [برق و الکترونیک] میدان آزاد میدانی که آثار مرزی آن در ناحیه ی مورد نظر ناچیز است. جسم واقع در میدان صدای آزاد اثر اختلالی ثابتی رابه عنوان مرز خواهد داشت مگر این ...
[برق و الکترونیک] گسیل میدان آزاد گسیل الکترونها در هنگامی که میدان الکتریکی در سطح گسیلنده صفر باشد .
بالۀ آزاد [پیوند] بالهای که همۀ اتصالات آن با بدن قطع شده باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] کانال جریان آزاد (آب)، آبراه روباز
سرعت جریان آزاد [حملونقل درونشهری - جادهای] سرعتی که رانندۀ وسیلۀ نقلیه بتواند آن را در جادهای که وسیلۀ نقلیۀ دیگری حضور ندارد، حفظ کند ...
[عمران و معماری] تونل آزاد گذر - تونل با جریان آزاد [زمین شناسی] تونل جریان آزاد (آب)
[پلیمر] جریان آزاد
گرمباد آزاد [علوم جَوّ] ایجاد شرایط گرمباد در بالاتر از سطح زمین، (در کوهستان)|||متـ . گرمباد مرتفع high foehn
دارای بدنه یا سطح پر انحنا، قوس دار، کمان سانه [کامپیوتر] نوعی پیمایش نوری که در آن عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
1- بی، بدون، عاری از، 2- ورای، در خارج از