بی پردگی، رک گویی، سر راستی، سادگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] تردی
درستی، امانت، صداقت، جلال، قدوسیت، درستکاری، دیانت، راستکاری، قابلیت امین سایر معانی: دست و دل پاکی، پاکدستی، راستگویی، بی شیله پیلگی، رکی، (در اصل) شرف، شرافت، آبرو، والایی، فربودی، بابکی، ...
خلی، نابهنگامی، جسارت، گستاخی، اهانت، خیره چشمی، بی ربطی، بیموقعی سایر معانی: پررویی، پیش جوابی، جسارت (impertinency هم می گویند)، نامربوطی، ناوابستگی، فضولی
خود رایی، خود سری، اطمینان بیش از حد سایر معانی: اطمینان بیش از حد
جسارت، بی پروایی، بی باکی، تهور سایر معانی: پر رویی، گستاخی