جنگل، بیشه، تبدیل به جنگل کردن، درختکاری کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] مرتع مشجر
غم افزا، در معرض باد سرد، بی حفاظ سایر معانی: در معرض باد و سرما، بی درخت، سرد و سوزآور، شدید و ناخوشایند، بی نوید، دلگیر، جانفرسا، (جانورشناسی) کپور سفید (جنس alburnus - بومی اروپا - فلس ها ...
خیلی انبوه، پوشیده شده از درخت سایر معانی: پردرخت، پوشیده از درخت، بیشه وار، مشجر