جای پا، اثر پا، رد پا سایر معانی: (اثر پا روی شن یا گل و غیره) جای پا، (مقدار فضا و شکل جایی که مورد اشغال یا عبور و مرور چیزی قرار می گیرد) جای گیری، جای دیسی [کامپیوتر] جای پا حجمی از فضای ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سطح جاپا [مهندسی بسپار - تایر] مساحت جاپا برحسب واحد سطح
واژههای مصوب فرهنگستان
طنابی که بر حاشیه ی زیرین بادبان دوخته شده است، طناب پا، طناب سیمی (که ملوانان هنگام جمع کردن بادبان روی آن می ایستند)
(واژه ی کودکانه) پا
دارای پاهای زخمی سایر معانی: (مثلا از شدت پیاده روی) دچار درد پا، پاکوفته، پاخسته، خسته پای، دارای پاهای زخمی بویژه در اثر راه رفتن، داراى پاهاى زخمى( به ویژه در اثر راه رفتن)
(معماری) بن ستون، پای ستون، رکاب زین زنانه، ازاره یا ته ستون، پایه ستون
تشخیص ردپا [علوم نظامی] بررسی آثار جای پای بهجامانده از گامهای فرد در یک مکان
رجوع شود به: footsie
[زمین شناسی] قطع شدگی فرودیواره بریدگی فرودیواره، مترادف trailing edge. رجوع شود به Royes و همکاران (1975).
کفش، پاپوش سایر معانی: پوتین، چکمه، پای افزار (پاوزار)، لالکا، پاافزار کفش ومانندان [فوتبال] کفش
پست، پایی، پادار، دارای پا سایر معانی: (محلی) کم اهمیت، نکبتی، رجوع شود به: footsie، مستمند
[نفت] تکمیل چاه باز - لخت، بی جداره