(به ویژه در کوه های آلپ) باد گرم و خشک، باد خشک وگرم دامنه کوه [عمران و معماری] فون - برفخوره
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کرانۀ گرمباد [علوم جَوّ] ← دیوارۀ گرمباد
واژههای مصوب فرهنگستان
کاف گرمبادی [علوم جَوّ] منطقۀ بدون اَبر، معمولا بهصورت نواری در بادپناه، موازی یال کوهستان|||متـ . وقفۀ گرمبادی foehn break ...
دماغۀ گرمباد [علوم جَوّ] دگرشکلی معین خطوط همفشار در نقشۀ همدیدی هوای سطح زمین در یک گرمباد توسعهیافته
[زمین شناسی] باد خشک وگرم دامنه کوه نوعی باد پایین رونده گرم و خشک که به روی بخش پشت به بادهای اصلی یک برآمدگی کوهستانی حرکت کرده و در نتیجه فشرده کردن هواَ گرم می شود. نمونه شاخص چنین باده ...
دورۀ گرمباد [علوم جَوّ] تداوم شرایط گرمباد پیوسته در موقعیتی معین
دشمن، خصم سایر معانی: (قدیمی) دشمن (به ویژه در جنگ)، دشمن درجنگ، عدو
جنین کشی، اسقاط جنین
جنین، رویان، جنینی سایر معانی: رجوع شود به: fetus، fetal : تش، رویانی
(از ریشه ی فارسی) آنقوزه، انکوژه (صمغی بدبو - از انواع گیاهان آسیایی جنس ferula و خانواده ی umbel گرفته می شود - سابقا در داروسازی کاربرد داشت)
[حقوق] رویداد یا وضعیت مصرح در عهدنامه یا قرارداد
دانیل دفو (نویسنده ی انگلیسی)