ناواضحسازی [سینما و تلویزیون] خارج کردن آگاهانۀ تصویر از وضوح
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] از وضوح انداختن / تا کردن / تصویری را از وضوح خارج کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] دیفرانسیل کانونی - وضوح قیاسی
[ریاضیات] کانون هادی
[ریاضیات] فاصله ی کانون هادی
[عمران و معماری] کانون زلزله [معدن] کانون درونی زلزله (ژئوفیزیک)
[سینما] کانون ثابت
[سینما] وسیله میزانسازی
[زمین شناسی] کانون نیمه عمیق کانونی از زمینلرزه که عمق آن بین 60 تا 300 کیلومتر است.
نیمژرفزمینلرزه [ژئوفیزیک] زمینلرزهای با عمق کانونی 70 تا 300 کیلومتر
تمرکز همبار [زیستشناسی - پروتگانشناسی] نوعی روش الکتروکوچ برای جداسازی پروتئینها براساس pH همبار آنها که در آن pH از قبل تثبیت شده است ...
[برق و الکترونیک] کانونی کردن مغناطیسی کانونی کدرن باریکی الکترون از طریق عملکرد میدان مغناطیسی .