ابدار، رقیق، ابی، تر، ابکی، پر اب، اشکبار سایر معانی: آبکی، پر آب، آب زیپو، اشک آلود، با گریه و زاری، واقع در آب، دریایی، ضعیف، کم قوه، سست، شل، شل و ول، کم رنگ، رنگ پریده، وابسته به یا همان ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاومت در برابر جریان شاره که از برهمکنش ذرات شاره و دیوارههای مسیر پدید میآید [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
فن عددگذاری در معادلات دیفرانسیل جزئی حاکم بر شارش شاره و بسط دادن اعداد با متغیرهای زمان و مکان برای به دست آوردن توصیف عددی نهایی کل جریان شارش [هوافضا] ...
← سَبُکروی پویا [مهندسی بسپار]
← سَبُکروی پویا [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ]
کمیتی در نقطۀ مقابل گرانرَوی حرکتی [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ]
کمیتی در نقطۀ مقابل گرانرَوی |||متـ . سَبُکرَوی fluidity2 [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ]
حالت غیرجامد ماده که در آن اتمها یا مولکولها آزادانه از روی یکدیگر عبور میکنند |||متـ . شاره 1 [مهندسی بسپار - تایر]
سیالی که از معادلۀ توانی تبعیت میکند [مهندسی بسپار]
سیالی که از معادلۀ توانی تبعیت میکند [مهندسی بسپار - تایر]
سیالی که هیچنوع رفتار کشسان بروز ندهد، بهطوریکه اگر در یک شکل ثابت نگاه داشته شود، تنش بهسرعت صفر یا در تمام حجم بهصورت یکنواخت توزیع شود [مهندسی بسپار - تایر] ...
سیالی دارای ذرات نامنتظم که گرانرَوی ظاهری آن براثر افزایش آهنگ برش زیاد میشود [مهندسی بسپار]