دریاگردی ناوگانی [حملونقل دریایی] سفری برنامهریزیشده با دستهای از قایقهای تفریحی که در مقایسه با سفرهای شخصی امنیت بیشتری دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ناوگان، نیروی دریایی، بحریه سایر معانی: ناوگان جنگی، ناوگروه رزمی، یک دسته هواپیمای جنگی، هواناو گروه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناوگان، نیروی دریایی، بحریه، کشتی جنگی سایر معانی: قوای بحریه، همه ی ناوهای جنگی یک کشور [نساجی] سرمه ای رنگ - آبی تیره