بطری رانهای [اقیانوسشناسی] بطری یا شیئی که برای مطالعۀ جریانهای اقیانوسی، در آب دریا رها میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
اواره، ولگرد، اوارگی، صدای پا، ولگردی، با صدا راه رفتن سایر معانی: (محکم) پا گذاشتن، (با پا) فشردن، کوفتن، (با گام های سنگین) راه رفتن، (کلش کلش کنان) گام برداشتن، راه رفتن، پیاده روی کردن، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردان، دربدر، اوباش، ادم اواره و ولگرد، سر گردان سایر معانی: ولگرد، عیار، عیاروار، دایما در حرکت، بی خانمان، خانه بدوش، آواره