پره
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پل شناور [حملونقل ریلی] پلی با کف تخت که دارای ریل است و از آن برای انتقال خطروها از کشتی به ساحل و برعکس استفاده میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] ایجاد گل با پیوستگی بلند یا موج زدگی در پارچه
[عمران و معماری] پرداخت با تخته ماله
[عمران و معماری] اشل شناور - اندازه گیر شناور
[مهندسی گاز] سرپوش شناور
[عمران و معماری] اندازه گیر شناور
[معدن] ذرات شناور (فلوتاسیون)
[عمران و معماری] میله غوطه ور
[مهندسی گاز] سقف شناور
[آب و خاک] مسیر شناوری
[نساجی] عدم تشکیل حلقه نخ در پارچه کشباف مخصوصا در بافت ساده