[ریاضیات] مسأله ی هزینه ی ثابت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] هزینه های ثابت [ریاضیات] مخارج ثابت، مخارج مقطوع، طلب های معین، هزینه های ثابت
[زمین شناسی] گونه ثابت ( پوشش و اسکلت پشتی در ساختمان بدن در تریلوبیتها) چسبیده به گلابلا است و شامل تمام کرانیدیوم به استثنا گلابلا می گردد و دارای لبه کاملا برجسته بوده که در تمام لبه سفال ...
[ریاضیات] تابع تولید ضریب ثابت
[برق و الکترونیک] اتصال ثابت
[حسابداری] هزینه ثابت [نساجی] هزینه ثابت [ریاضیات] هزینه ی ثابت
[عمران و معماری] تاخیر ثابت
[کامپیوتر] دیسک ثابت - دیسک ثابت - دیسک گردانی که نمی توان آن را هنگام استفاده ی معمولی از کامپیوتر برداشت . نگاه کنید به hard disk .
[عمران و معماری] کناره گیردار - لبه گیردار
[آمار] مدل با اثرهای ثابت
[عمران و معماری] تیر دو سر گیردار
[کامپیوتر] بسط ثابت