لگن، افتابه، لگن یا طاس دستشویی سایر معانی: (تاس و لگن دستشویی) تاس (برای شستن انگشتان سر میز خوراک)، لگن یا طاس دستشویی ظرف انگشت شویی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] زغال انگشتی (زبانه ای): زغال طبیعی که به شکل ستونهای کوچک هگزاگونال همراه با توده های نفوذی آذرین مشاهده می شود.
[ریاضیات] محاسبه ی سرانگشتی
[برق و الکترونیک] اتصال انگشتی
[زمین شناسی] محل جمع آوری موادباطله از معدن که برای حمل و نقل موادمسطح شده است اغلب با مسیرهای موقتی عبور تراموا تجهیز می شود
لقمک [علوم و فنّاوری غذا] خوراکی در اندازههای کوچک که با انگشتان قابل برداشتن و خوردن است
واژههای مصوب فرهنگستان
لقمک [عمومی] خوراکی در اندازههای کوچک که با انگشتان قابل برداشتن و خوردن است
[ریاضیات] ضخامت سنج
[پلیمر] مفصل انگشت
دریاچه ی انگشتی (فینگر لیکز - در شمال ایالت نیویورک - امریکا)
جای انگشت، اثرانگشت، جای انگشت گذاشتن در، چرک کردن [نساجی] اثر فشار انگشت در پارچه - کم پودی ناحیه ای فشار دست در پارچه
نقاشی انگشتی (بجای قلم مو و غیره انگشت به کار برده می شود)، نقاشی با انگشت، پخش رنگ با انگشت