موهن بمقدسات، مربوط به بیحرمتی به شعائر مذبی سایر معانی: وابسته به حرمت شکنی یا تجاوز به مقدسات، مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زشت، فحاش، بد دهن، خارج ازاخلاق، ناسزا گو سایر معانی: بددهان، دهان دریده، دشنام گو
ناپاک، کثیف، پلید، شوخگن، ناپاکانه، به طور کثیف
پستی، وحشیگری، اصطلاح عوامانه، عوامیت سایر معانی: هرزگی، بی نزاکتی، بددهانی، vulgarism اصطلاح عوامانه